Wednesday, December 10, 2008

مثلاً کار فرهنگی

مدتی است روزنامه ی همشهری روزهای پنج شنبه اقدام به چاپ کتابچه ای می کند که خلاصه ی یکی از رمان های معروف دنیاست و همراه روزنامه ی همشهری توزیع می شود. واقعاً با این کار دارند تیر خلاص به ادبیات می زنند و کتاب نخوانی و بی سوادی را بیش از پیش تبلیغ می کنند. آخر این دیگر چه ادا و اطواری است؟ مگر در یک رمان فقط قصه مهم است؟ با این کار ارزش های ظریف یک نویسنده و به قول فاکنر عرق ریزی روح او به هیچ انگاشته می شود. آخر خواندن خوشه های خشم و بینوایان و صدها اثر ادبی بزرگ در قالب خلاصه ای که معلوم نیست چه سلایقی در انتشار آن دخیل بوده اند و چه قسمت هایی از آن را به دلخواه حذف کرده اند چه لطفی دارد. مگرکم با مشکل ممیزی و سانسور مواجه هستیم که حالا باید نسخه ی سلاخی شده ی آثار ادبی بزرگ را بخوانیم؟ اصلاً خواننده با خواندن این کتابچه ها از آن اثر بزرگ چه دستگیرش می شود؟ یک نسخه ی مثله شده که هیچ شباهتی به اصل اثر ندارد. اینجا دیگر فرم و شخصیت پردازی و زمان بندی و ظرایف کار یعنی هیچ. افسوس.ف

No comments: