Tuesday, December 30, 2008

افتضاح آباد


افتضاح آباد اولین کتاب ازسه گانه ی ادی دیکنز است که هفته ی پیش بالاخره

بعد از یک سال که از ترجمه اش می گذشت منتشر شد. قهرمان کتاب پسرکی ساده دل به نام ادی دیکنز در انگلستان دوران ویکتوریاست که همه ی فامیل و بستگانش به نوعی خل و چل تشریف دارند. نویسنده ی ایرلندی تبار کتاب در این مجموعه با دروان ویکتوریا و آثار یکی از مهمترین نویسنده هایش یعنی چارلز دیکنز شوخی کرده و حاصل کار خیلی خواندنی و بامزه است. در جلد اول ادی به خاطر بیماری عجیب والدینش خانه را ترک می کند و با عمو جک خله و زن عمو ماد خل تره راهی خانه ی آنها می شود که افتضاح آباد نام دارد.ف

Tuesday, December 23, 2008

سوم دی

امروز به برکت تولد آقا کورش کوچولو پنج جلد کتاب های یک سال و اندی اخیر بالاخره بیرون آمد. همه در یک روز. عکس و تفصیلات آنها را در نوشته های بعدی خواهید دید. این کتاب ها عبارتند از : سه گانه ی ادی دیکنز، جلد هفدهم هنک و کنت کارلشتاین کتابی گوتیک از فیلیپ پولمن. در ضمن امروز فیلم قطب نمای طلایی در سالن علامه ی حلی دانشکده ی علوم انسانی دانشگاه علوم تحقیقات برای دانشجویان رشته ی روانشناسی به نمایش درآمد و بعد از نمایش فیلم دکتر عارف نظری استاد روانشناسی، آقای یراقچی ناشر کتاب، آقای شهرام ابیانه منتقد سینما و مترجم کتاب یعنی این جانب در باره مسائل مختلف کتاب صحبت کردیم. جلسه ی خوبی بود.ف

Wednesday, December 10, 2008

مثلاً کار فرهنگی

مدتی است روزنامه ی همشهری روزهای پنج شنبه اقدام به چاپ کتابچه ای می کند که خلاصه ی یکی از رمان های معروف دنیاست و همراه روزنامه ی همشهری توزیع می شود. واقعاً با این کار دارند تیر خلاص به ادبیات می زنند و کتاب نخوانی و بی سوادی را بیش از پیش تبلیغ می کنند. آخر این دیگر چه ادا و اطواری است؟ مگر در یک رمان فقط قصه مهم است؟ با این کار ارزش های ظریف یک نویسنده و به قول فاکنر عرق ریزی روح او به هیچ انگاشته می شود. آخر خواندن خوشه های خشم و بینوایان و صدها اثر ادبی بزرگ در قالب خلاصه ای که معلوم نیست چه سلایقی در انتشار آن دخیل بوده اند و چه قسمت هایی از آن را به دلخواه حذف کرده اند چه لطفی دارد. مگرکم با مشکل ممیزی و سانسور مواجه هستیم که حالا باید نسخه ی سلاخی شده ی آثار ادبی بزرگ را بخوانیم؟ اصلاً خواننده با خواندن این کتابچه ها از آن اثر بزرگ چه دستگیرش می شود؟ یک نسخه ی مثله شده که هیچ شباهتی به اصل اثر ندارد. اینجا دیگر فرم و شخصیت پردازی و زمان بندی و ظرایف کار یعنی هیچ. افسوس.ف

Saturday, December 06, 2008

عاشق

شعر زیر اثری است از ریچارد آلدینگتن به ترجمه ی دوست عزیزم خانم سوری احمدلو از نشریه ی الکترونیکی شعر وازنا

عاشق
اگرچه دوستانی داشته‌ام
ویک عشق با شکوه

اما عاشقی هست
که بیش ازهمه منتظرش هستم
او،
درفصل شکوفه‌های لطیف آلو
وقتی هوا، خوش ازآواز پرندگان است
وآسمان در نوازشی آرام، غوطه‌ور است
به سوی من نخواهد آمد
او
با مه‌ای از ستارگان اطراف‌اش
از کانون هیاهویی بزرگ،
خواهد آمد
وستونی از دود
در اطراف اسب‌های جهنده‌اش،
ناگاه به زانو در خواهد آمد
و مرا در آغوش خواهد گرفت
با بازوان سوزان،
مرا در بغل خواهد فشرد
و با بوسه‌ای خنجر خواهد زد
به شکل زخمی
که آهسته خون می‌چکد از آن.
گرچه در ابتدا با شادی زایدالوصف‌اش
مرا خواهد آزرد
به زودی، با آرامش تسکین خواهد داد
و به خوابی ابدی
بی پریدنی فرو خواهد افکند

Tuesday, December 02, 2008


چند ماه پیش کتابی خواندم از خانم استفانی مه یر نویسنده ی امریکایی به نام گرگ و میش. کنجکاو بودم کتابی از این خانم بخوانم چون اکثر آثارش جزو کتاب های پرفروش امریکا بوده اند. و این بار دوباره به من ثابت شد که فهرست کتاب های پرفروش چقدر ابلهانه و بی محتوا می تواند باشد. ماجرای عشقی آبکی بین یک دختر دبیرستانی و یک خون آشام جوان، خوش قیافه و مثبت بود. تازه این جلد اول یک سری است ولی ممنون همین یکی هم کافی بود تا به هنر خانم مه یر که چند ماه است کتاب میزبان اش جزو پرفروش هاست پی ببرم. حالا می بینم فیلم گرگ و میش هم ساخته شده و در حال حاضر پرفروش ترین فیلم در سینماهای اکثر کشورهاست. مثل این که سلیقه های آنچنانی فقط مختص ما ایرانی ها نیست.ف