Thursday, November 30, 2006

زمستان رمانتیک تهرون

آه که زمستان در تهران چه زیباست! برف میاد، بارون میاد، آب از جویها سرازیر میشه، خیس میشیم، کثیف میشیم، تاکسی گیر نمیاد، ترافیک، ماشینا که رد میشن بهت آب می پاشن، دل و روده ی هر چی جوی آبه میزنه بیرون، بارون اسیدی میریزه روی سر کچلت تا همون چهار تا شوید رو هم ساقط کنه، آه چه رمانتیکی زمستون جون! همه با هم مهربونتر میشن و به هم کلمات محبت آمیزتر (.....) میگن! قربون صدقه ی فک و فامیلای هم میرن ( از نوع پالپ فیکشنی!) هوا هم که پاک پاکه. رومئو و ژولیت جون میتونن توی بالکن خونه ی ژولیت قلیون چاق کنن و تست کنکور بزنن. و ... اگه چیزی رو جا انداختم لطفاً شما بگین.ف

Wednesday, November 29, 2006

ثبت است بر جریده ی عالم دوام شان

روزهای اخیر دو چهره ی هنرمند به پایان عمر فیزیکی خود رسیدند، هرچند با خلاقیتهای خود همیشه زنده هستند. در ایران بابک بیات و خارج از ایران رابرت آلتمن. معتقدم کلمات در بیان بعضی احساسات قاصرند، به خصوص در تسلیت گفتن شخصاً ناتوان هستم. اما بیایید با شنیدن و دیدن آثار این دو هنرمند همیشه به یادشان باشیم چون با آثارشان به جاودانگی رسیده اند. در اول اکتبر مطلبی در باره ی فیلم برشهای کوتاه ساخته ی آلتمن نوشته بودم و حالا بهترین کار را دیدن دوباره ی آن فیلم میدانم. فیلمی که یکی از بهترین ویژگیهایش به تصویر کشیدن برشهایی عادی از زندگی آدمهایی عادی است.ف

Tuesday, November 28, 2006

آخرین خبر

خوشبختانه جلد پنجم - و آخر- کتاب نیروی اهریمنی اش هم از ارشاد مجوز گرفت و دوستان می تونند کتاب را تا 3-4 هفته ی دیگر بخونند و دیگه خیالشون راحت بشه. به خصوص که جلد چهارم در جای حساسی تمام میشد و انتظار برای بقیه ی ماجرا خیلی اعصاب خردکن میشد. امیدوارم پل شکسته کتاب دیگه ی پولمن هم که در ارشاد منتظر مجوزه جواب بگیره و بیرون بیاد.ف

Monday, November 27, 2006

a question ... to practise your English!

What do you most strive in your life: accomplishment, security, love, power, excitement, knowledge, or something else?

Friday, November 24, 2006

شعر

احساسات لطیف از هر آنچه در او زندگی است می گریزد
شب سرد و لطیف و پر از فرشته هاست که بر زندگان می کوبند
کارگاه ها همه روشن اند و صدای ناقوس به گوش نمی رسد
عاقبت در کنار هم هستیم، هرچند از هم جدا

از روحانی اثر جان اشبری
ترجمه: ف.ف

Wednesday, November 22, 2006

و بالاخره جلد چهارم منتشر شد


بالاخره بعد از ماهها انتظار جلد چهارم مجموعه ی نیروی اهریمنی اش چاپ و منتشر شد. مژده اینکه جلد پنجم هم امیدواریم تا یک ماه دیگه چاپ بشه، پس طرفداران کتاب این دفعه زیاد منتظر نمی مونن و میتونن جلد آخر رو زودتر بخونن. کسانی که کتاب رو دنبال کردن میدونن که جلد چهارم حدود هشت ماه در انتظار مجوز بود. فعلاً کتاب در کتابفروشی پنجره و تا هفته ی بعد در تمام کتابفروشیها موجود خواهد بود.ف

Tuesday, November 21, 2006

ترجمه ی یک شعر

حتماً نوشته های خانم سوری احمدلو را روی این وبلاگ خوانده اید. جدیدترین نوشته ی ایشان روی این وبلاگ در باره ی سالمرگ آقای آتشی بود که چه زیبا بود. خلاصه ایشان که دستی در شعر و کلاً نوشتن دارند و سینما را هم خوب می بینند و میشناسند با نوشته هایشان باعث غنای این وبلاگ میشوند. یکی از کارهای جدید ایشان ترجمه ای است زیبا از شعری از والت ویتمن که در زیر آمده. خودتان بخوانید و لذت ببرید.ف



WHEN I HEARD THE LEARN'D ASTRONOMER
by: Walt Whitman (1819-1892)
WHEN I heard the learn'd astronomer,
When the proofs, the figures, were ranged in columns before me,
When I was shown the charts and diagrams, to add, divide, and measure them,
When I sitting heard the astronomer where he lectured with much applause in the lecture-room,
How soon unaccountable I became tired and sick,
Till rising and gliding out I wander'd off by myself,
In the mystical moist night-air, and from time to time,
Look'd up in perfect silence at the stars.



آن هنگام که آوای عالمانه ی اختر شناس را شنیدم

وقتی آیات ونشانه های اختران در ستونی مقابلم به صف شدند
آن هنگام که نگاره ها ونمودار ها کم وزیاد شده نشانم داده شدند
نشسته بودم گوش می سپاردم به خطابه های اختر شناس
در اتاقی ودر انبوه کف زدنها وتشویق ها
چقدر زود به ملالی غیر قابل وصف دچار شدم
تا جایی که از خودم بیرون زدم
از خودم بیرون زدم
ودر هوای نمناک و راز آلود شب
حیران و متعجب ، لحظه به لحظه
به سکوت عمیق اختران چشم سپاردم

Monday, November 20, 2006

ارلاندو


زمان مفهوم ندارد. مکان مفهوم ندارد. جنسیت مفهوم ندارد. ویرجینیا وولف در رمان ارلاندو مرز زمان و جنسیت را برداشته تا شخصیت اصلی داستان تا نیمه مرد و سپس مرد باشد، تا اول عاشق شود و سپس عاشقش شوند، تا در یک شب به جای گذر یک روز قرنی بگذرد. وولف در ساختار رمان کلاسیک کم سنت شکنی نکرده اما این کار او بسیار به داستان کمک میکند تا شاهد یکی از دینامیکترین شخصیتهای رمان معاصر باشیم. ارلاندو البته از نظر تکنیک به پای برخی دیگر از آثار او نمیرسد ولی ایده ای که نویسنده در داستان به کار گرفته بس جذاب است. شاید بهتر باشد قبل از همسفر شدن با ویرجینیا وولف بر خیزابها و تا پای فانوس دریایی و دیدار خانم دالووی اثری سبکتر چون ارلاندو را خواند.ف

Saturday, November 18, 2006

رگتایم


عدالت و عدالت خواهی همیشه در نهاد بشر بوده و آدم همیشه در جست و جوی عدل است. فیلم رگتایم ساخته ی میلوش فورمن را می دیدم که مضامین اصلی اش تبعیض، عشق، عدالت خواهی و پیروزی تباهی بر سپیدی است(اتفاقی که در زندکی واقعی زیاد رخ میدهد). فیلم که بر اساس رمانی از یی.ال دکتروف ساخته شده البته انسجام و قدرت سه فیلم دیگر فورمن (آمادئوس، پرواز بر فراز آشیانه ی فاخته، مردم علیه لری فلینت) را ندارد که شاید دلیل اصلی آن ضعف فیلمنامه و مبهم ماندن برخی ارتباطات و شخصیتهای داستان است. از آثار دکتروف رمان دیگرش بیلی بتگیت هم اقتباس سینمایی شده که در آن فیلم داستین هافمن و نیکول کیدمن بازی دارند. رگتایم ژانری در موسیقی امریکا در دو دهه ی اول قرن بیستم است که در واقع پدر جاز محسوب میشود. البته فیلم رگتایم هر ضعفی هم که داشته باشد رگه هایی از نبوغ میلوش فورمن را به نمایش می گذارد و دیدن جیمز کاگنی در نقش رییس پلیس بسیار تماشایی و موسیقی متن فیلم هم بسیار شنیدنی است. هر دو رمان رگتایم و بیلی بتگیت به فارسی ترجمه شده اند.ف

Friday, November 17, 2006

نکاتی چند در باره ی کتاب

کتاب اخلاقی یا غیراخلاقی وجود ندارد. کتاب یا خوب نوشته شده یا بد
اسکار وایلد


اثر کلاسیک: کتابی که مردم از آن تعریف میکنند و آن را نمی خوانند
مارک تواین


هیچ وقت به کسی کتاب قرض نده، چون هرگز آن را پس نخواهد داد. تنها کتابهایی که در کتابخانه ی من پیدا میشود همان کتابهایی است که دیگران به من قرض داده اند
آناتول فرانس

Tuesday, November 14, 2006

نقدی بر مجموعه ی نیروی اهریمنی اش


در آستانه ی چاپ جلدهای چهارم و پنجم مجموعه ی نیروی اهریمنی اش نقدی را که در اردیبهشت ماه راجع به این کتاب در خبرگزاری مهر چاپ شد با هم مرور می کنیم.ف


با انتشار رمان " نیروی اهریمنی اش "
نمونه کاملی از رمانهای فانتزی مدرن منتشر شد
دو کتاب از رمان سه گانه " نیروی اهریمنی اش " نوشته فیلیپ پولمن با ترجمه فرزاد فربد ، اثری در گونه ادبیات فانتزی و خیال در اختیار علاقه مندان قرار گرفت .
به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، دو جلد از رمان سه گانه و پرفروش فیلیپ پولمن - نویسنده انگلیسی - با عناوین " سپیده شمال " و " خنجر ظریف " اخیرا با ترجمه فرزاد فربد منتشر شده و جلد سوم آن نیز در دو کتاب به زودی روانه بازار نشر می شود .

" نیروی اهریمنی اش " ماجرایی خیالی و سیال میان عالم واقع و دنیاهای مجازی و تخیلی را روایت می کند که به لحاظ سبک و گونه داستانی در زمره آثاری چون هری پاتر و ارباب حلقه ها به شمار می رود .

قصه، ماجرای دختری نوجوان به نام لایرا است که در یکی از کالج های آکسفورد انگلیس زندگی می کند. او به واسطه اتفاقاتی به بخشی از گذشته اش پی می برد و وارد جهان های تازه می شود ...




شیوه روایی و نیز مضمون اثر ارتباطی تنگاتنگ و پنهان با کمدی الهی دانته و بهشت گمشده جان میلتون دارد . داستان به سیاق ماجراهای افسانه ای آمیخته با ظواهر امروزی، مملو از تصاویر و نواهایی است که از لابلای سطور به گوش می رسد.

کوشش مترجم در برگرداندن جزئیات و استفاده از اصطلاحات و الفاظی که به دور از پیچیدگی، گویا و توصیفگر حالات و اتفاقات هستند، باعث شده تا هر گونه احساس ملال، پرگویی و یا اطناب از جریان روایت محو شود و خواننده را به دنبال حوادث پی در پی و سفرهای مداوم آدم ها همراه سازد.

" نیروی اهریمنی اش " را می توان از آن قسم رمان هایی دانست که خوانندگان نوجوان و جوانی را که در داستان و ادبیات هم شیفته هیجان و غرق شدن در اوهام و جهان های خیالی هستند، کاملا اقناع می کند.

لحن رمان با وجود آن که از سوی نویسنده ای مرد نوشته شده، به گونه ای متعادل - زنانه و مردانه - به پیش می رود و همین ویژگی است که هر طیف خواننده ای را از قضاوت و پیش داوری در مورد جانبداری یا کوتاهی احتمالی نویسنده در گزینش مخاطبان خود بازمی دارد.

اصولا چنین داستان هایی با انتخاب شخصیت هایی که صفات کلی و عام شمول را دارا بوده و از دغدغه ها و شعارهای سطحی روز پرهیز می کنند، بیش از هر عنصر دیگری ، بر قصه گویی ، رازوارگی و خیال پردازی اتکا می کنند و بدیهی است چنین گرایشی ، نقد محتوایی و زبانی اثر را نیز به چارچوب ها، خط کشی ها و معیارهایی غیرکلاسیک وابسته می سازد.

روابط علت و معلولی، سیر خطی روایت، اعمال و رفتارهای پیش بینی ناپذیر شخصیت ها، نشستن آداب و خصائلی کلی بر روان آدم ها، قهرمان سازی و رودررویی نیروهای خیر و شر، سفرهای آنی به دورترین نقاط و سفرهایی دشوار و صعبناک به نزدیک ترین موقعیت ها، وجود عنصر اتفاق(تصادف)، جزئیات گویی و توصیف گرایی و پرهیز از نکات روان کاوانه و جامعه شناختی از جمله مولفه های این گونه داستان ها به شمار می رود.

از دیگر عناصر رمان های موسوم به تخیلی و افسانه ای امروزین، می توان به توصیف مکان هایی نظیر باغ های افسانه ای، عمارت های قدیمی و مرموز، دره های عمیق و قلعه های دودآلود و مه گرفته، جادوگران و جن ها و حیوانات درنده، انسان های شجاع و آدم های هراسان، عاقلان و نادان ها، چهره های خبیث و افراد فرشته صفت و ... که در کنار یا مقابل یکدیگر، زمینه های پیدایی قصه های فرعی و لایه های تودرتوی داستانی را فراهم می آورند، اشاره کرد.

رمان سه گانه " نیروی اهریمنی اش " (برنده جایزه کتاب سال بریتانیا) که به دلیل حجم صفحات قرار است در پنج مجلد ارائه شود، هم اینک با ترجمه فرزاد فربد تا پایان جلد دوم (خنجر ظریف) از سوی نشر کتاب پنجره منتشر شده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است .

Saturday, November 11, 2006

مارکز در ایران؟


در اخبار خواندم که گویا قراره گابریل گارسیا مارکز نازنین به ایران سفر کنه و ظاهراً قراره این سفر در اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت 86 انجام بشه. بالاخره دیدن مارکز حتی در این سن و سال و شرایط جسمانی غنیمته. او خالق آثار جاودانه ای است که هر کدام ما را به مکاشفه ای برده اند و با هر یک روزها زندگی کرده ایم. به امید طول عمر و دیدار تمام آن کسانی که اثری ماندگار خلق میکنند. راستی بهمن فرزانه مترجم توانای مارکز هم این روزها در ایرانه.ف

Friday, November 10, 2006

گارد سیویل

بر گرده ی اسبانی سیاه می نشینند
که نعل هایشان نیز سیاه است
لکه های مرکب و موم
بر طول شنل هاشان می درخشد
اگر نمی گریند برای آن است
که به جای مفز سرب در جمجمه دارند
و روحی از چرم برقی
از جاده های خاکی فرا می رسند
گروهی خمیده پشتند و شبانه
که بر گذرگاه خویش سکوت ظلمانی صمغ را می زایانند و
وحشت ریگ روان را

از ترانه ی گارد سیویل اسپانیا
فدریکو گارسیا لورکا
ترجمه: احمد شاملو

Tuesday, November 07, 2006

Besieged


عنوان این فیلم را در محاصره یا گرفتار ترجمه کرده اند که به نظرم دومی بهتر است. داستان زن پناهنده ی سیاهپوستی که همسرش دربند است و ... فیلم تم غالب اکثر آثار برناردو برتولوچی را که تاثیر سیاست بر زندگی افراد است در بردارد، اما این بار از صراحت معمول فیلمساز در نشان دادن صحنه های آنچنانی خبری نیست و با اثری رمانتیک اما واقع گرایانه روبرو هستیم که آسمانی و افلاطونی از کار درآمده - حال آنکه عشق در بسیاری از آثار او زمینی تر است. تا آنجا که میدانم لطیف ترین فیلم برتولوچی است. بازی تندی نیوتن در نقش اصلی عالی است. فیلم مثل شخصیت اصلی خود کم حرف است و بیشتر تصاویر راوی قضایا هستند که در این رابطه فیلمبرداری زیبا، موسیقی مناسب و بازیهای درونی بازیگران اهمیت خاصی دارد. محصول 1998.ف

Sunday, November 05, 2006

هملت و کاخ اش


اولین بار نسخه ی سینمایی هملت ساخته ی گریگوری کوزینتسف را در سینما عصرجدید دیدم. یادم هست در صحنه هایی از فیلم دچار حس خفگی شده بودم و نفسم در نمی آمد. فضای فیلم و دیالوگها مرا گرفته بود و این حالت را در هر چهار باری که فیلم را در سینما دیدم تجربه کردم. نمایشنامه ی شکسپیر را بارها خوانده ام و هر بار مثل بار قبل لذت برده ام. کلاً هملت را بیشتر از بقیه ی آثارش دوست دارم - البته در کنار شاهکار دیگرش مکبث. و اولین بار که به کاخ هملت در شهر هلسینیور یا همان السینور در دانمارک قدم گذاشتم همان حس خفقان باز سراغم آمد. در کاخ که قدم می زنی صحنه های فیلم در نظرت می آید و می بینی آن کاخ چقدر به اصل شبیه است - یا شاید هم تو می خواهی آن را شبیه ببینی. در کناره های قصر که مشرف به دریاست به یاد دیدار هملت با روح پدرش می افتی، در اتاق خواب شاه به یاد گفت و گوی گرترود با کلادیوس، در اتاقی دیگرکه پرده ای بلند دارد می گویی: همین جا بود که هملت با شمشیر پولونیوس را کشت تا اولین قدم را در راه ویرانی محبوبش افیلیا بردارد. و در پای پله ها به یاد حرفهای جذاب و پرایهام او با افیلیا می افتی. ار از اطرافیان می شنوی که کاخ هملت نازنین شبها ماوای جوانان مست و عربده کش دانمارکی و سوئدی شده . البته آن مست ها روی در و دیوار یادگاری نکنده اند! پادشاهی دانمارک با هفتصد سال سابقه قدیمی ترین پادشاهی اروپاست اما شاید ماندگارترین شخصیت تاریخی آنها در اذهان مردم دنیا همین پرنس هملت باشد که به لطف شکسپیر کبیر زندگی اش طوری دراماتیزه شده که به نظر میرسد از همتای واقعی خود بسیار جذابتر است. در جایی از نمایشنامه ی او هملت خطاب به یار صمیمی اش هوراشیو
می گوید

قیصر بزرگ مرد و به خاک مبدل شد
و شاید گل او سوراخی را مسدود کرده باشد
تا راه باد منحرف شود
دریغا! آن خاکی که
جهان و جهانیان را از خود مرعوب کرده بود
اینک وصله ی دیواری شده است
تا سد راه زمستان باشد

سپس به یاد این رباعی خیام می افتی که

این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست
در بند رخ و زلف نگاری بوده ست
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده ست

(شعر از ترجمه ی مسعود فرزاد است)

Wednesday, November 01, 2006

جلد سیزدهم هنک منتشر شد


بالاخره جلد سیزدهم هنکی هم منتشر شد و طرفداران این سگ نازنین رو ، که یکیش خودم باشم!، از نگرانی درآورد. این بار والاس لاشخور بددهن و بداخلاق بلایی سرش میاد و ماجراهای خنده داری رو باعث میشه. امیدوارم از خوندن این کتاب هنک هم لذت ببرین.ف