Monday, November 20, 2006

ارلاندو


زمان مفهوم ندارد. مکان مفهوم ندارد. جنسیت مفهوم ندارد. ویرجینیا وولف در رمان ارلاندو مرز زمان و جنسیت را برداشته تا شخصیت اصلی داستان تا نیمه مرد و سپس مرد باشد، تا اول عاشق شود و سپس عاشقش شوند، تا در یک شب به جای گذر یک روز قرنی بگذرد. وولف در ساختار رمان کلاسیک کم سنت شکنی نکرده اما این کار او بسیار به داستان کمک میکند تا شاهد یکی از دینامیکترین شخصیتهای رمان معاصر باشیم. ارلاندو البته از نظر تکنیک به پای برخی دیگر از آثار او نمیرسد ولی ایده ای که نویسنده در داستان به کار گرفته بس جذاب است. شاید بهتر باشد قبل از همسفر شدن با ویرجینیا وولف بر خیزابها و تا پای فانوس دریایی و دیدار خانم دالووی اثری سبکتر چون ارلاندو را خواند.ف

1 comment:

Anonymous said...

ويرجينا ولف


او بود كه تمامي مرزهاي محدودرا بدون هراسي از زمان براحتي درنورديد،و شاهكارهاي بس جذاب و كاملا خارج از پيش بيني راخلق كرد. او نبوغ عجيب داشت كه ميتوان آن را بي نظير دانست

او در هيچ محدوديتي قرار نميگرفت،زيرا كه ذهنش در بسته بندي و يا قالبي اختياري و يا اجباري ريخته نمشد واو مانند رودخانه اي بودكه مسيرش را بدون ترس از موانع كوچك و بزرگ باز ميكرد،و سفر به ناشناخته را تجربه ميكرد

معتقدم كه هنوز راه بسيار است براي شناخت او چرا كه ... قاصريم از دركش

في