جايي براي واقعي كردن تخيل (جام جم آنلاين): كتاب گورستان آخرين اثر نيل ريچارد گيمن نويسنده لهستاني تباراست كه با ترجمه فرزاد فريد و از سوي نشر پنجره روانه بازار كتاب ايران شده است. گيمن كه10 نوامبر سال 1960در انگلستان به دنيا آمده، حالا در آمريكا زندگي ميكند. گيمن در نوشتن داستانهاي علمي ـ تخيلي و فانتزيهاي اعجابانگيز، داستانهاي تصويري و نمايشهاي صوتي چنان مشهور است كه طرفدارانش لقب (راك استار) دنياي ادبيات را به او دادهاند.شهرت گيمن شايد به دليل زيباييهاي تصوير گرايانه آثارش باشد. اين ويژگي باعث شد مورد توجه كارگردانان و تهيهكنندگان سينمايي هم قرار گيرد. او فيلمنامه بي ولف را براي رابرت زمه كيس (فيلمساز آمريكايي سازنده فيلم فارست گامپ و برنده جايزه اسكار) نوشت و رمان كرولاين او نيز در سال 2009 توسط هنري سيلك به انيميشني زيبا و تاثيرگذار تبديل شد. فضاي كارهاي گيمن كمي سياه و تا حد قابل توجهي منحصر بفرد و تاثيرگذار است. اين سياهي به شيوه ديگر پستمدرنيستهاي جهان آن چنان با شوخيهاي ظريف همراه شده كه مانند شكلاتي تلخ اما خوش طعم ميتواند، لحظاتي زيبا بيافريند. او ميتواند مخاطبش را از هر فرهنگ و زبان و سن و سالي با خود به دنياي بينهايت خيال و افسانههايي ببرد كه در هر فرهنگي بارها و بارها ترجمه شده، جان گرفته و باز به گوش مخاطبانش رسيده و هيچگاه طراوتش را از دست نداده و نخواهد داد. او با افسانهها سر و كار دارد. جن و پريهاي آشنا، غولهايي كه ناگهان بيرون ميآيند، ارواحي كه حرف ميزنند و رازهايشان را براي گوشهاي پاك و محرم بازگو ميكنند، افسانههايي آشنا كه با زبان ديگر روايت ميشوند و خواننده را همراه خود ميكنند. گرچه او در حوزه ادبيات بزرگسالان نيز آثاري را نوشته، اما غالب آثارش براي نوجوانان نگاشته شده است. روايت خيالي يك داستان عجيب گيمن، رمان آخرش كتاب گورستان را با تصويري از يك حادثه شروع ميكند. چاقويي در دل تاريكي در دست مردي ـ كه قابل اعتماد نيست ـ ميچرخد و تمام اعضاي خانوادهاي را به قتل ميرساند، جز كودك يك سالهاي كه بايد در اتاقش خواب باشد اما مرد اورا پيدا نميكند و كودك شيرين كه تازه راه رفتن را آموخته است به سبك طبيعتش راه افتاده است و پيش از آن كه قاتل خبيث، به اتاق او برسد تاتيتاتي كنان، از دل ماجرا جان سالم به درمي برد. خانه آنها نزديك گورستاني قديمي و متروك است كه ديگر عضو جديدي نميپذيرد. آنچه خواننده را مجذوب ميكند لحظه به لحظه، همراهشدن با قهرمان اصلي داستان (نوبادي)، كودك يك ساله آسيبپذيري است كه در هول و هراس اين جهان پر خطر، آرام و بازيگوشانه از هر مانعي عبور ميكند، بيآن كه متوجه شود ديگران را به چه دلشورهاي مياندازد. نويسنده در اين اثر با مخاطب اصلي اش، نو جوانان، به گفتگو ميپردازد. در جاهايي از داستان توضيحاتي ميدهد تا او را بيشتر با خود همراه كند، ناگهان او را مخاطب پرسشي قرار ميدهد كه در چند سطر بعد به آن پاسخ مناسبي ميدهد. داستانپردازي گيمن بر گرفته از فانتزي وخيال است. با اين حال ساده، قابل فهم و روان مينويسد. روايتي سرگرمكننده در ابتدا شايد اين گونه بنمايد كه فضايي كه گيمن ارائه ميكند براي خواننده نوجوان كمي رعبآور و سياه است اما به مرور ميبينيم كه او از اين سياهي مامن گرمي ميسازد براي شناساندن دنيايي متفاوت از دنيايي كه زندگان ميشناسند و اين دنياي ديگر كه بسيار هم، سرگرمكننده وهيجان انگيز است اتفاقا ميتواند پرده از ترسهاي بيشماري بردارد كه شايد هركسي به نوعي از اين جهان ناشناخته احساس ميكند. داستانپردازي گيمن برگرفته از فانتزي وخيال است. با اين حال ساده قابل فهم و روان مينويسد نام «نوبادي» يا «هيچكس» را ارواح، به روي قهرمان كوچك ما ميگذارند و اين نام با مسمايي است كه نويسنده آشكارا، از روي عمد آن را به كار برده. هيچ كس كيست؟ كسي كه مثل هيچ كس نيست همانطور كه دركتاب ميخوانيم؟ يا كاملا بر عكس كسي مانند هر يك از ما؟ يا دست كم همه ما اگر در همان جايگاه وموقعيت قرار بگيريم! او يك كودك است وچون كودكان ديگر بي محابا به دل ناشناختهها ميرود، از هيچ چيز حتي چاقويي كه قصد كشتنش را دارد نميترسد و به همين سان هرچه به او بدهند ميپذيرد، به جهاني كه ازديدگاه ما ترسناك است، لبخند ميزند. شيطنت و معصوميتش هنگامي كه بيخيال به سمت در ورودي ميرود و از خانه خارج ميشود و بدمن قصه را ناكام ميگذارد، فضايي طنز و در همان حال پر تنش ايجاد ميكند و هنگامي كه دستانش را به سمت مادرخوانده جديدش ميبرد كه روحي ساكن گورستان است و جز هوا چيزي نصيبش نميشود، فقط با چشمان كنجكاو، نگاه ميكند و باز لبخند ميزند. ك
نوشته ی آیه کیانپور ( به نقل از جام جم آنلاین).ف