
با برادرم که پس از 16 سال به ایران آمده سفری به زادگاهمان کرمانشاه کردیم، شهری که بهترین روزهای عمرمان را در آن گذرانده بودیم و شیرین ترین خاطراتمان با نامش عجین بود. ولی افسوس که باید بعضی وقتها از نقب زدن به گذشته پرهیز کرد و با همان خاطرات خوب دلخوش بود. در این سفر دو روزه فقط آه بود و افسوس برای روزهای خوش گذشته و شهری که دیگر آن شهر سابق نیست. نمیدانم این نوستالژی لعنتی کی میخواهد دست از سر کچل ما بردارد؟ تازه به در و دیوار فرسوده ی خانه ی قدیم که نگاه میکنی گذشت عمر و زمان را میبینی و دلت برای خودت هم میسوزد. اما این سفر غمبار یک نکته ی کمدی- سینمایی هم داشت که شنیدنش خالی از لطف نیست. در این سفر دو روزه در هتلی اقامت داشتیم که خیلی شبیه هتل اورلوک در فیلم "درخشش" بود و هر لحظه منتظر بودیم جناب جک نیکلسن با آن تبر معروف بیرون بیاید و حقمان را کف دستمان بگذارد. اما به هر حال قسر دررفتیم و حالا باز در خدمت شما هستیم.ف