Friday, July 06, 2007

کشف این روزها

مشغول خواندن کتابی از جومپا لاهیری، یا به قول انگلیسی ها جامپا لیری، هستم و این دومین کشف من بعد از پل استر در چند ماه اخیر است. کتاب که مترجم دردها نام دارد مجموعه ای از داستانهای کوتاه است که گویی هر کدام پتانسیل یک رمان یا فیلم سینمایی بلند را دارند و در آن نویسنده با ظرافت به روابط پیچیده ی آدم ها می پردازد، کاری که پل استر هم به نوعی دیگر انجام می دهد، ولی اینجا اصل و نسب هندی خانم لاهیری که خود بزرگ شده ی امریکاست باعث پرداختن به مسایلی می شود که فرهنگ، تمدن، بازگشت به ریشه ها و دغدغه های آدم سرگردان امروزی را از دید یک انسان دوفرهنگه ، که تعدادشان در دنیای امروز کم نیست، تماشا و تجربه کند. بر اساس کتاب دیگر لاهیری ،همنام، فیلمی سینمایی توسط میرا نیر کارگردان متفاوت هندی ساخته شده که همین مایه ها ظاهراً در آن هم دیده می شود. جای شما خالی دو اثر پلیسی ناب هم خواندم یکی رمانی از ژرژ سیمنون با ترجمه ی روان کاوه میرعباسی با عنوان سایه ی گیوتین و دیگری رمانی خواندنی از ملکه ی جنایت بانو آگاتا کریستی با عنوان "و دیگر هیچ نبود" که بسیار پیچیده و خواندنی بود و ظرافت کریستی را نه تنها در پی رنگ داستان بلکه در زبان ظریف و انتخاب هوشمندانه ی واژه ها نیز باید ستود. اصلاً یکی از خوبیهای یک اثر پلیسی موفق این است که نتوانی دست نویسنده را بخوانی. راستی ترجمه ی جلد شانزدهم هنک سگ گاوچران هم تمام شده که به زودی به ارشاد می رود تا بغل بقیه ی کتاب ها خاک بخورد. انگار ما هم فقط کتاب بخوانیم بهتر است. لااقل اعصابمان خرد نمی شود.ف

3 comments:

Anonymous said...

شما كتاب هم مي خونيد؟!؟ ;) واقعا؟

Anonymous said...

اميدوارم اين سلسله اكتشافات همچنان ادامه يابد تا بلاخره ما در جامعه جهاني دستاوردهايي براي ارئه داشته باشيم

Anonymous said...

استر کشف بزرگ همه کتابخوان ها در دو سه سال اخیر است. گو اینکه الان دیگر آن آقای یهودی جوانی نیست که عکسش را پشت جلد کتاب هایش چاپ می کنند و به گمانم هفتاد سالی داشته باشد. انگار که ما خیلی از قافله عقب بوده ایم و دیر به فکر ترجمه آثار او افتاده ایم!