Monday, July 24, 2006
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
هفته ی پیش خبردار شدم که بیستون از طرف یونسکو در فهرست جهانی آثار باستانی و تاریخی ثبت شد. البته این اتفاق خیلی پیش از این باید می افتاد، چون کتیبه ی بیستون مهمترین سند تاریخی به جا مانده از دوران هخامنشی و بخصوص داریوش اول است که به مورخان در ثبت وقایع آن دوره کمک زیادی کرده. ولی از کوه زیبای بیستون هرچه بگویم کم گفته ام. جدای از کتیبه ی داریوش، مجسمه ی هرکول، آثار دوران پارتی، کنده کاریهای محقر دوره ی قاجار و ... بیستون با افسانه ی عشق شیرین و فرهاد پیوند خورده و در جای جای آن بوی این عشق حس میشود. کاری ندارم این داستان تا چه حد واقعی و تا چه حد افسانه است، کاری ندارم آن سطح صاف کوه از تیشه ی فرهاد است یا جنس و حالت طبیعی کوه. بیستون کوهی است که چون در برابرش قرار میگیری عظمت و شکوهی را حس میکنی که وصف اش دشوار است و به نظرم باید فقط آن را تجربه کرد. انگار کوه در آغوش می گیردت و تو را چون فرهاد یا شیرین از عشق خود سیراب میکند. هیچ کوهی را ندیده ام که چنین شخصیتی داشته باشد، کوهی که انگار جان دارد و موجودی زنده است. بیستون در سی کیلومتری کرمانشاه قرار دارد. ف
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
این هم توضیحات کاملتری در مورد آنچه که در کوه بیستون میتوان دید.
انصافاً کوه بسیار زیبایی است. به نظر میاد اون کوه به عمد اونجا قرار گرفته تا عظمت و بزرگی گذشتگان ما رو به رخمون بکشه.
البته این رو در پرانتز بگم که تنها چیزی که در کرمانشاه از دیدنش میشه واقعاً لذت برد «فقط همین کوهه!». ن
--------------------
كتيبه بيستون در سال ۵۲۰قبل از ميلاد به دستور داريوش اول در كوه بيستون در ۳۰كيلومتري شهر فعلي كرمانشاه ايجاد شده كه پيروزي داريوش اول، پادشاه هخامنشي را به تصوير ميكشد.
در اين نقش برجسته شرح ماجراي پيروزي داريوش به سه خط عيلامي، بابلي و فارسي باستان بيان شده است.
--------------------------------
نقشبرجستهي هركول در ٣٠٠ متري شرق كتيبهي داريوش در بالاي يك صخره قرار دارد.
هركول بيستون در كتيبهاي به خط يوناني در پشت سر نقشبرجسته، چنين معرفي شده است: به سال ١٦٤ ماه پانه موي، هركول فاتح درخشان بهوسيلهي هيتاكنيتوس پسر پانتيا خوس به سبب نجات كل آمن فرمانده كل اين مراسم برپا شد.
اين نقشبرجسته در سال ١٣٣٧ و در جريان احداث يك جاده شناسايي شده است و مردي تنومند را در حالت درازكشيده روي سكويي نشان ميدهد كه پيالهاي در دست دارد.
ارتفاع اين پيكره از سطح زمين ٨٩ سانتيمتر و ارتفاع سكوي آن ١٩٤ سانتيمتر است. هركول در اين نقش جامي با دهانهاي به قطر ١٤ و عمق ٨/٥ سانتيمتر در دست دارد. اندام اين پيكره ١/٤٧ سانتيمتر طول دارد.
نقوش كناري هركول شامل درخت زيتوني است كه به شاخههاي آن تيردان و كمانداني آويزان شدهاند. تاريخ حجاري اين اثر سال ١٦٤ ماه پانه موي است كه با سال ١٥٣ پيش از ميلاد و همزمان با اواسط سلطنت مهرداد اول اشكاني ـ اشك نهم ١٧٤-134پيش از ميلاد ـ برابري ميكند.
برخي از باستانشناسان نيز عقيده دارند كه نقش شير زير مجسمهي هركول از قبل بوده و از سمبلهاي بهرام ـ ورهام، ورثرغنه ـ خداي نگهبان شهرهاست. با توجه به بقاياي شهر پارتي كنار مجسمه احتمال ميدهند، شير سنگي بر در ورودي اين شهر نصب شده باشد.
در بهمنماه سال ١٣٣٧ هنگامي كه كارگران شركت شوسه براي احداث راه جديد همدان به كرمانشاه در دامنهي كوه بيستون مشغول خاكبرداري و خارج كردن سنگ از پاي كوه و تسطيح جاده بودند، به دست و سر مجسمهاي سنگي برميخورند و موضوع را به وزارت فرهنگ و هنر وقت گزارش ميدهند.
بهدنبال آن و با كاوشهاي باستانشناسي كه توسط كارشناسان اين وزارتخانه انجام ميشود، پيكرهي هركول و نقوش الحاقي به طور كامل از زير خاك بيروين ميآيند. با احداث و راهاندازي جادهي مورد نظر اين اثر باارزش تاريخي دقيقا در كنار جاده قرار ميگيرد.
آسيبهايي مانند سرقت سر مجسمه در سال ١٣٥٦ كه پس از مدتي توسط مسؤولان كشف و بازگردانده شد و همچنين تخريب دست و جام پيكره توسط افرادي در سال ١٣٥٨، سرقت دوبارهي سر هركول و صدمههاي ناشي از آن كه در سال ١٣٧٢ توسط نيروي انتظامي كشف و به ادارهي ميراث فرهنگي استان كرمانشاه تحويل شد، سبب شد تا كارشناسان ادارهي ميراث فرهنگي تدابيري براي رفع اين آسيبها و حفظ و مرمت اين اثر ارزشمند دورهي سلوكي بيانديشند كه از جملهي اين تدابير تهيهي مولاژ سر هركول از جنس فايبر گلاس و نصب آن بهجاي سر اصلي بود كه متاسفانه بارها مورد هدفگيري و پرتاب سنگ ازسوي افراد بيخرد شده است تا جايي كه آمار مولاژهاي ساخته شده از اين سر به عدد هشت رسيد.
اين صدمهها سبب شد تا پايگاه ميراث فرهنگي بيستون با همكاري مسؤولان استان، جاده را منحرف و با استفاده از سنگهاي منطقه سر و دست مجسمه را بازسازي كنند. اكنون مولاژ سنگي اين دو قطعه روي مجسمه قرار دارد. سر اصلي نيز مرمت شده است و در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كرمانشاه نگهداري ميشود.
---------------------------------
تخته سنگي كه در دامنهي كوه بيستون قرار دارد و در سه طرف آن نقشهاي حجاريشدهاي ديده ميشوند، نقشبرجستهي بلاش است كه شاه اشكاني را نشان ميدهد.
اين اثر تاريخي، نقش شاه اشكاني را با گردنبند و كمربند در حالتي نشان ميدهد كه شلوار گشاد او در مچ بسته شده است. در اين نقش، شاه پيالهاي در دست دارد و دست ديگر خود را بهسوي آتشدان برده است.
در كتيبهاي روي آتشدان به خط پهلوي اشكاني نوشته شده است: «اين پيكره ولخش شاهنشاه پسر ولخش شاهنشاه نوه ... »؛ البته در اين متن مشخص نيست كه اين تصوير به كدام پادشاه تعلق دارد.
نقشبرجستهي ديگري كه در كنار نقش بلاش وجود دارد، فردي را نشان ميدهد كه در حال گام برداشتن است. همچنين در سمت ديگر، نقشي وجود دارد كه فردي با نيمتنهاي تا روي زانو در حال حركت است؛ اين دو نقش در دو طرف نقش اصلي به حالتي قرار دارند كه به نظر ميرسد، به سمت نقش مياني حركت ميكنند.
چه افسانه چه حقيقت
بيستون نمايانگر رازي جاوادانه است كه ميتواند نشانگر اين باشد كه گذر زمان نتوانسته اين داستان عشقي را بباد فراموشي سپارد
جذاب تر اينكه حافظ از عشق خود گويد
گر جو فرهادم بتلخي جان برايد باك نيست
بس حكايتهاي شيرين باز ميماند ز من
نگار
Post a Comment