Sunday, August 12, 2007
آخیش
بالاخره هفته ی پیش این جلد آخر هری پاتر تمام شد و همان طور که پیش بینی می شد بسیار مسخره و سفارشی تمام شد تا مبادا به کسی بربخورد (مثلاًًً چه کسی؟) و بعد از خواندن این عذاب الیم (مگه مجبور بودی؟) چند کتاب دیگر خواندم تا بیمزگی هری و رفقا از ذهنم پاک شود. حیف از آن سه جلد اول که به گند کشیده شد. نمی خواهم کتاب را لو بدهم اما نتیجه گیری حقیر این بود که والدمور ( یا بقول مترجمان ایرانی کتاب : والدمورت!) دست کمی از سوسک نداشتند. اما این روزها دارم کتاب ارباب حلقه ها را برای بار سوم می خوانم و حاصل کار باز هم حیرت انگیز است. بالاخره باید بین رولینگ جون و استاد تالکین فرقی باشد یا نه؟ خواندن چند باره ی این اثر بزرگ باز هم خواندنی و جذاب است. ف
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
تبریک از بابت گرفتن مجوز چاپ هنکی.
من باید بابت اینهمه صبوری شما در زمینه ترجمه کلی افتخار کنم. هرچند پدر بزرگوار بنده هم با مشکل مجوز از ارشاد و کمبود کاغذ سر و کله می زنه.
نمی دونم چرا با این ارباب حلقه ها حال نمی کنم. حاظرم هزار بار هری پاتر بخونم ولی سراغ این کتاب نرم
چرا شو نمی دونم
:-)
Post a Comment